محتسب و مست

دوشنبه 27 آذر 1396
14:49
محیا ساوجی

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست

گفت مستی زان سبب افتان و خیزان می روی

گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست

گفت می باید تورا تا خانه ی قاضی برم

گفت رو صبح آی قاضی نیمه شب بیدار نیست

گفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخواب

گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان

گفت کار شرع کار درهم و دینار نیست

گفت آن قدر مستی زهی از سر بر افتادت کلاه

گفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیست

گفت می باید حد زنند هوشیار مردم مست را

گفت هوشیاری بیار این جا کسی هوشیار نیست

نتیجه تصویری برای عکس کلاه کابوی


[ بازدید : 256 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
mohammad1396/10/4 ساعت 15:58
چقد مطالب و اهنگ و قالبش قشنگه ادم محو وبلاگتون میشه وبلاگتون واقعا به دل میشینه بعدشم این اهنگ وبتون برای کیه میشه برای منم بفرسین؟ موفق باشین
خیلی ممنون! نظر لطفتونه شعر برای آقای سعید جعفرزاده س (پرواز همای) ایشون اکثر اشعاری که میخونن رو خودشون میگن
mohammadlove.avablog.ir
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
سلام بر هنردوستان گرامی!
امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد قبولتون واقع بشه .
لطفا نظرات و پیشنهاداتتونو برای بهتر شدن وبلاگ با من درمیون بذارین.
ممنون از شما .
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به کافه شعر است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]