آب طلب نکرده
شنبه 4 آذر 1396
22:18
[ ]
از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
ای گل گمان نبر به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل نبند این بار می برند که زندانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ای است که قربانی ات کند
[ بازدید : 298 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]