لکنت شیرین
چهارشنبه 15 آذر 1396
22:06
[ ]
آمد و خوش آمد و خوشتر نشست
خوشتر از آن شیشه ی عمرش به دست آمدنی داشت چنان رقص دود
مست که مست تر از مست بود
تهمت دیوار و زمین بر تنش
لکنت شیرینی در گفتن اش
گفت سلام آی رفیقان بزم
بزم که نه ای حریفان رزم
پیشتر از آنکه غم دیگری بر دلتان سخت زند خنجری
در پس این شیشه سنگر کنید معجزه ی می را باور کنید
شیشه ی تهی دوست پر از باده بود
تکیه به می داده نیفتاده بود
مست چنان بود که خیام بود هم چی آن بود که خیام بود
فرق نه بر مستی و هوشیاری اش
گفتن اش آیینه ی بیداری اش
گفت نه بزم است این بزم نخوانید که رزم است این
بار غمت هر چه که سنگینتر است تلخی می بهر تو شیرین تر است
[ بازدید : 1367 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]