لکنت شیرین

چهارشنبه 15 آذر 1396
22:06
محیا ساوجی

آمد و خوش آمد و خوشتر نشست

خوشتر از آن شیشه ی عمرش به دست آمدنی داشت چنان رقص دود

مست که مست تر از مست بود

تهمت دیوار و زمین بر تنش

لکنت شیرینی در گفتن اش

گفت سلام آی رفیقان بزم

بزم که نه ای حریفان رزم

پیشتر از آنکه غم دیگری بر دلتان سخت زند خنجری

در پس این شیشه سنگر کنید معجزه ی می را باور کنید

شیشه ی تهی دوست پر از باده بود

تکیه به می داده نیفتاده بود

مست چنان بود که خیام بود هم چی آن بود که خیام بود

فرق نه بر مستی و هوشیاری اش

گفتن اش آیینه ی بیداری اش

گفت نه بزم است این بزم نخوانید که رزم است این

بار غمت هر چه که سنگینتر است تلخی می بهر تو شیرین تر است

تصویر مرتبط


[ بازدید : 1367 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
سلام بر هنردوستان گرامی!
امیدوارم مطالب این وبلاگ مورد قبولتون واقع بشه .
لطفا نظرات و پیشنهاداتتونو برای بهتر شدن وبلاگ با من درمیون بذارین.
ممنون از شما .
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به کافه شعر است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]