لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بارتن نتوانم
من بنده ی آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم
می خوردن و گرد نیکوان گردیدن به زانکه به رزق زاهدی ورزیدن
گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود پس روی بهشت کس نخواهد دیدن
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست این دم که فرو برم بر آرم یا نه
نا کرده گناه در جهان کیست بگو آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو
من بد کنم و تو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست بگو
برچسبها: سروده ی خیام ,
تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 | 12:16 | نویسنده : محیا ساوجی |