لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
هی کج و راست می روی باز چه خورده ای بگو
مست و خراب می روی خانه به خانه کو به کو
با که حریف بوده ای کام که را ربوده ای
زلف که را گشوده ای حلقه به حلقه مو به مو
راست بگو به جان تو ای دل و جان امان تو
راست بگو نهان نکن خربزه در دهان نکن
باده کجاست تا که من نوش کنم سبوسبو
در طلبم خیال تو دوش میان انجمن
می نشناخت بنده را می نگریست روبه رو
می نشناخت بنده را بنده ی کج رونده را
گفت که راه خانه را هیچ ز من نجونجو
گفتمش ای تو جان جان باده ز من نکن نهان
تا که نماز عشق را در خم می کنم وضو
گفت شراره ای از آن گر ببری سوی دهان
حلق و دهان بسوزدت بال زنی گلو گلو
برچسبها: سروده ی مولانا ,
تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1396 | 17:11 | نویسنده : محیا ساوجی |